ادراک چیست؟
ما انسانها روزانه بسیاری از چیزها، افراد یا اتفاقات را میبینیم، حس میکنیم، میبوییم، میشنویم یا مزه میکنیم. این کار هر روز ماست و به کمک حواس پنج گاه، اجازه ورود اطلاعات مختلفی را به مغز میدهیم.
مغز ما باید این اطلاعات را دسته بندی کند تا در زمان و مکان مناسب بتواند آنها را تحلیل نماید، اما عنصری که باعث میشود اطلاعات در مغز ما معنادار شوند، گزینه ششمی به نام تفهیم یا ادارک است.
حال سوال پیش میآید که ادراک چگونه کار میکند؟
همین الان که مشغول مطالعه این مطلب هستید، بیایید به محیط اطراف توجه کنید. متوجه چه چیزهایی میشوید که تا این لحظه حتی از وجود آن ها مطلع نبودید؟
یکی از اجزا محیط را انتخاب کنید و روی آن تمرکز کنید. به چه نکات جدیدی در مورد آن پی می برید؟ آیا آن را روشنتر و واضحتر تصور نمیکنید؟
حال بیایید سعی کنید از نقطه جسم به اطراف نگاه کنید. قطعاً متوجه تغییراتی در محیط میشوید. این تغییر زاویه در واقع همان ادراک است. یک جهش در مغز شما شکل گرفت و جایی که می توانید دنیا را از دیدگاه متفاوتی ببینید را در درک کردید.
در حقیقت ادراک برداشت ما از یک زاویه است. هر چقدر زوایای دید بیشتری در اختیار داشته باشیم به طبع ادراکات بیشتری حاصل میشود و نتیجه نهایی مطلوبتر خواهد بود.
چگونه از بحث ادراک برای تربیت فرزندانمان استفاده کنیم؟
والدین گاهی با فرزندانشان اختلاف نظر دارند، به عنوان مثال به فرزندشان میگویند: تلویزیون نگاه نکن و او میخواهد نگاه کند.
این والدین اول باید در نظر بگیرند که فرزندشان تلویزیون را چگونه ادراک میکند. اینکه احتمالاً تلویزیون برای آنها یک رویداد بیرونی توجهبرانگیز است و در فیلترهای ذهنی کودک جذابیت دارد و کودک در دنیای مطلوبش از دیدن تلویزیون لذت میبرد.
زمانی که ادراک را یاد میگیریم، نحوه ارتباطمان هم با فرزندمان بهتر میشود و از این پس در نظر میگیریم که برای آگاه کردن فرزندمان باید فیلترهای ذهنی و دنیای مطلوب او را کمی دست کاری کنیم.
در واقع جای سرزنش کردن از شیوه مناسب گفت و گو استفاده می کنیم.
به عنوان مثال: از فرزندم سوال میپرسم که به نظرت چند ساعت تلویزیون دیدن در روز مناسب است و او بسته به شرایط یک عدد میگوید و وارد گفتوگوی همدلانه با فرزندم میشوم که قبول دارم خیلیها بیشتر هم تلویزیون تماشا میکنند و آگاهانه بحث را تا رسیدن به نتیجه مطلوب میبرم.
بعضی از والدین ناآگاه، متاسفانه تلویزیون را از برق میکشند تا حرف خود را به کرسی بنشانند، در صورتی که والدین باید در نظر بگیرند که فرزندشان چگونه اطلاعات را تفسیر میکند و در مورد والد چه نظر و احساسی دارد.
گاهی اوقات به خاطر اطلاعات متفاوتی که داریم دچار اختلاف ادراکی می شویم
به عنوان مثال:
تازه وارد منزل میشویم و میبینیم که فرزندمان در حال بازی کردن است و با لحنی تند به او میگوییم: برو درسهایت را بنویس یا بخوان. در حالی که شاید فرزندمان هیچ تکلیفی برای نوشتن ندارد و یا اینکه قبلاً انجام داده است و چون اطلاعات ناقص داریم دچار تنش می شویم.
پس از این به بعد در نظر بگیریم که زود قضاوت نکنیم، شاید ادراکمان کامل نباشد. در واقع بیشتر مواقع ما واقعیت را نمیبینیم و زمانی که ادراک را متوجه میشویم متفاوت برخورد میکنیم.
بزرگترین کاربرد ادراک توان دیدن دنیا از نگاه دیگران است.
گاهی والدین از سر دلسوزی با بچهها دعوا میکنند که مثلا درسهایت را بخوان یا … که عملاً با این سختگیریها آینده فرزندشان را خراب میکنند، زیرا فردی که احساس خوبی را با والدینش تجربه نکند در واقع هیچ اتفاقی برایش خوشایند نخواهد بود.
همیشه به خود یادآوری کنید:
« او رفتار بچگانه دارد چون یک بچه است. کودکم زمانی بیشترین نیاز را به عشق من دارد که کمترین شایستگی را برای دریافت آن از خود نشان میدهد. او با رفتارش به من میگوید که من به کمک تو نیازمندم».
زمانی که به ادراک همدیگر توجه کنیم می توانیم با آرامش در کنار یکدیگر زندگی کنیم و از زندگی لذت ببریم.
منبع: کتاب فرزندپروری(آگاهانه)